باید هی حرفها را توی دهانت بگردانی ،بگردانی .شاید واژهِ بهتری به گزیرت آید؛ بعد؛ آخرش ؛اساساً .همان طور که ذهن داری بریزیَش بیرون وای که نفهمیدن چه زشت است .
و به زیبایِش سروده فروغ ایمان آوری
در سرزمین قدکوتاهان
معیارهای سنجش
همیشه برمدار صفر سفر کرده اند
چراتوقف کنم ؟
...