۲۱ دی ۱۳۸۸

پاسخ از دیوار


یادم بماند، وقتی موضوعی ذهنم را به تلاطمِ می اندازد دزدانه از دیوارفروغ* بالا نروم به تاراجِ شعرهایش.
بروی ما نگاه خدا خنده میزند،
هرچند ره به ساحل لطفش نبرده ایم.
زیرا چو زاهدان سیه کار خرقه پوش ،
پنهان زدیدگان خدا می نخورده ایم.
پیشانی از داغ گنه سیه شود،
بهتر زداغ نماز از سرریا.
نام خدانبردن ازآن به که زیر لب،
بهرفریب خلق بگویی خدا خدا.


fps:دیوار مجموعه ای از شعرهای فروغٍ .